معنی صفا، صمیمیت

حل جدول

صفا ، صمیمیت

یکدلی


صفا، صمیمیت

یکدلی


صمیمیت

صفا

یکجانی

یکدلی


صفا

صمیمیت

صمیمیت، یکدلی، محل شروع عمل سعی در حج، کوهی در مکه

لغت نامه دهخدا

صمیمیت

صمیمیت. [ص َ می می ی َ] (ع مص جعلی، اِمص) یگانگی. یک رنگی. یک دلی.

فرهنگ عمید

صمیمیت

یگانگی، یک‌رنگی، یک‌دلی،


صفا

صمیمیت، ‌ یکرنگی،
پاک، روشن، و خالص شدن،
[عامیانه] تفریح،
خوشی و خرمی،
(اسم) (موسیقی) گوشه‌ای در دستگاه شور،
[قدیمی] پاکی، پاکیزگی،
٧. [قدیمی] روشنی،
* صفا دادن: (مصدر متعدی)
زدودن چیزی و به آن جلا و رونق دادن،
پاک و پاکیزه کردن،
* صفا داشتن: (مصدر لازم)
باصفا بودن،
دارای لطف و طراوت بودن،
ضمیر پاک داشتن،
* صفا کردن: (مصدر لازم)
شادی و خوشی کردن،
[قدیمی] صلح کردن، آشتی کردن، سازش کردن: بیار باده و آماده ساز مجلس عیش / که شیخ صومعه با نفس خود صفا کرده‌ست (عرفی: ۲۱۹)،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

صمیمیت

همدلی، یکدلی

فرهنگ فارسی هوشیار

صمیمیت

یگانگی، یکدلی، یک رنگی

مترادف و متضاد زبان فارسی

صمیمیت

ارادت، خلوص، دوستی، محبت، مودت، وداد، وفا، یکدلی، یکرنگی، یگانگی،
(متضاد) دورنگی، دورویی

فارسی به عربی

صمیمیت

اخلاص، الفه، ولاء

نام های ایرانی

صفا

پسرانه، یکرنگی، خلوص، صمیمیت، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی، نام کوهی در مکه

معادل ابجد

صفا، صمیمیت

761

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری